خلاصه کتاب لیلی و مجنون (خمسه نظامی، گنج سوم) ( نویسنده نظامی گنجوی )

لیلی و مجنون نظامی گنجوی، سومین گنج از مجموعه پنجگانه شاهکار خمسه نظامی است که عشق سوزناک قیس و لیلی را در قالب یک شعر روایی بی بدیل به تصویر می کشد. این منظومه که بیش از ۴۷۰۰ بیت دارد، اگرچه بر بن مایه های کهن عربی استوار است، اما با نبوغ نظامی گنجوی رنگ و بویی کاملاً ایرانی به خود گرفته و به عشق عرفانی و جنون پاک انسانی تبدیل شده است.

خلاصه کتاب لیلی و مجنون (خمسه نظامی، گنج سوم) ( نویسنده نظامی گنجوی )

خلاصه داستان به روایت نظامی

منظومه لیلی و مجنون روایتگر داستان عشق آتشین قیس و لیلی است که از دوران کودکی و در مکتب خانه آغاز می شود. این دو از همان آغاز به یکدیگر دل می بندند و عشق آن ها کم کم آشکار می شود. با برملا شدن این راز، قیس که از شدت شیفتگی و بی قراری، لقب مجنون (دیوانه) را می گیرد، به دلیل مخالفت خانواده لیلی با ازدواجشان، روز به روز به پریشانی و جنون بیشتری دچار می شود. پدر مجنون به خواستگاری لیلی می رود، اما به دلیل شهرت قیس به جنون و بی تابی هایش، با این وصلت به شدت مخالفت می شود. این مخالفت ها حتی به درگیری های قبیله ای نیز می انجامد، اما راه به جایی نمی برد.

مجنون پس از شنیدن پاسخ منفی، سر به بیابان می گذارد و با حیوانات وحشی صحرا همدم می شود و اشعار سوزناکی در وصف لیلی و عشق خود می سراید. لیلی نیز به اجبار خانواده به مردی ثروتمند به نام ابن سلام شوهر داده می شود، اما به دلیل بیماری و اندوه فراوان، هرگز به وصال او نمی رسد و دوشیزه می ماند. ابن سلام نیز از شدت غم و ناکامی لیلی، جان می بازد. پس از مرگ ابن سلام، لیلی که به مقام والای معنوی و عشق عرفانی دست یافته است، در نهایت از رنج دوری و فراق، جان به جان آفرین تسلیم می کند. مجنون پس از یافتن مزار معشوق خود، بر سر آن آنچنان زاری می کند تا خود نیز در کنار او آرام می گیرد و این دو عاشق و معشوق سرانجام در مرگ به یکدیگر می رسند و داستان سرنوشت محتومشان، جاودانه می شود.

شخصیت های داستان

شخصیت های اصلی داستان لیلی و مجنون در روایت نظامی گنجوی، قیس و لیلی هستند که هر یک نمادی از جنبه های مختلف عشق و سرنوشت محسوب می شوند. قیس که به دلیل شدت عشق و بی قراری، به مجنون شهرت می یابد، نماد عاشق شوریده، بی پروا و تسلیم ناپذیر است. او در طول داستان، از دنیای مادی و عقلانی کناره می گیرد و به جنون عشق و همنشینی با طبیعت و حیوانات صحرا پناه می برد. رفتار او گاه غیرمنطقی و سفیهانه به نظر می رسد، اما از پاکی و صداقت عشق او حکایت دارد. مجنون رنج و خواری در راه عشق را به جان می خرد و از آن لذت می برد.

لیلی در مقابل، نماد معشوقی است که در بند آداب و رسوم سختگیرانه جامعه خود گرفتار است. او دختری زیبا از خاندانی اشرافی است که از همان کودکی دل به قیس می بازد، اما در برابر تصمیمات خانواده اش، فاقد هرگونه قدرت تصمیم گیری یا تلاش برای تغییر سرنوشت خود است. لیلی تسلیم محض است، حتی راز دل خود را به مادرش نیز نمی گوید و تنها به گریه و اندوه اکتفا می کند. او نمادی از پاکدامنی و خویشتن داری است که حتی پس از ازدواج اجباری با ابن سلام، وفاداری خود را به مجنون حفظ می کند و در نهایت به مقام والای معنوی و عشق عرفانی می رسد. ابن سلام نیز، با وجود نقش مهمش در داستان، شخصیتی نرم خو و مطیع است که با وجود ناکامی در عشق، دست به تجاوز نمی زند و در نهایت از غم ناکامی لیلی جان می سپارد.

تاریخچه

داستان لیلی و مجنون ریشه های عمیقی در فرهنگ و ادبیات خاورمیانه دارد و پیش از نظامی گنجوی نیز به اشکال پراکنده وجود داشته است. برخی محققان، بن مایه این داستان را به تمدن بابل باستان نسبت می دهند، با اشاره به خشت نوشته هایی که از داستانی مشابه به نام کیس و لیلاکس سخن می گویند. در این روایت بابلی، قیس و لیلاکس در معبد خورشید به یکدیگر دل می بندند، اما عشق زمینی آن ها مانع عشق به آفتاب می شود و لیلی زندانی و قیس دیوانه خوانده می شود. هرچند این نظریه توسط برخی دیگر از محققان مورد تردید قرار گرفته است.

بن مایه بابلی

یان ریپکا از جمله محققانی است که افسانه لیلی و مجنون را به تمدن بابل باستان منسوب می داند. بر اساس این دیدگاه، داستانی به نام کیس و لیلاکس بر روی خشت نوشته های کتابخانه منسوب به بخت النصر حکاکی شده است. در این روایت، کیس و لیلاکس که در معبد خورشید و تحت نظر موبد بزرگ ایشتار تحصیل می کردند، به یکدیگر دلباخته می شوند. این عشق زمینی، راه را بر عشق به آفتاب می بندد و لیلاکس به جرم این گناه مجبور به اعتکاف در معبد می شود و کیس نیز دیوانه خوانده شده و سر به بیابان می گذارد. لیلاکس برای یافتن معشوق خود از معبد فرار می کند، اما دستگیر شده و به زندان معبد بازگردانده می شود. سرانجام پس از وقایعی، کیس و لیلاکس به هم می رسند، اما در نهایت کیس بی وفایی کرده و با زن چوپانی می گریزد و لیلاکس را تنها می گذارد. هرچند این روایت بابلی، به دلیل عدم انطباق با شرایط تاریخی آن دوره، توسط برخی از جمله کراچکوفسکی، به عنوان یک سوءتفاهم مورد نقد قرار گرفته است.

بن مایه عربی

بیشتر محققان بر این باورند که بن مایه های اصلی داستان لیلی و مجنون از اشعار و افسانه های فولکلور عربی، به ویژه از منطقه نجد، سرچشمه گرفته است. قدیمی ترین اشاره به لیلی و مجنون در ادبیات عربی به قرن سوم هجری و کتاب الشعر و الشعرا بازمی گردد، هرچند جزئیات چندانی ارائه نمی دهد. پس از آن، در کتبی چون الاغانی ابوالفرج اصفهانی (قرن چهارم) و مصارع العشاق ابن سراج (قرن پنجم)، ابیاتی منسوب به مجنون یا حکایات کوتاهی از زندگی او گردآوری شده است. مجنون در این روایات، لقب شاعری عرب به نام قیس بن ملوّح عامری از قبیله بنی عامر معرفی می شود که در نیمه دوم قرن هفتم میلادی می زیسته و اشعاری برای لیلی، دختری از همان قبیله، می سروده است. این اشعار به قدری در میان اعراب تأثیرگذار بود که تا قرن ها بعد، هر شعری که نام لیلی در آن بود، به وی منسوب می شد. با گذشت زمان، داستان مجنون دستخوش تحولات و شاخ و برگ های فراوانی شد، اما روایت اولیه عربی آن بسیار ساده و بدوی بوده است.

نظامی گنجوی با نبوغ ذاتی خود، یک داستان عشقی ساده را به صورت منظومه ای بدیع و عرفانی درآورد که امروزه جزئی از ادبیات جهان را تشکیل می دهد. این تبدیل یک افسانه محلی به یک اثر بزرگ و گرانبهای هنری، تنها از عهده کسی مانند نظامی ساخته بود.

ورود به زبان فارسی

اگرچه نام لیلی و مجنون پیش از نظامی گنجوی نیز در اشعار و ادبیات فارسی به چشم می خورد، اما هیچ کدام از این اشارات، روایت کاملی از عشق این دو ارائه نمی کرد. ردپاهایی از این داستان در مثنوی ها و اشعار صوفیانه فارسی، دست کم از قرن سوم هجری، مشاهده می شود. شاعرانی چون رابعه قزداری، باباطاهر عریان، ناصرخسرو قبادیانی، منوچهری، مسعود سعد سلمان و سنایی غزنوی، پیش از نظامی، به نام لیلی و مجنون اشاره داشته اند. با این حال، شهرت و انسجام یافتن داستان لیلی و مجنون و تبدیل آن به یک حکایت واحد و باارزش، مرهون تلاش و نبوغ شاعران ایرانی، به ویژه نظامی گنجوی است. نظامی برای نخستین بار این داستان را به شکل منظومه ای واحد و در حدود ۴۷۰۰ بیت به زبان فارسی به نظم کشید و آن را به اوج خود رساند. این منظومه در سال ۵۸۴ هجری قمری سروده شد و هشت سال پس از خسرو و شیرین به عنوان گنج سوم خمسه نظامی تکمیل گردید.

مهم ترین روایات

داستان لیلی و مجنون پس از نظامی، توسط شاعران بسیاری در ادبیات فارسی و زبان های دیگر مورد تقلید و بازآفرینی قرار گرفت. نخستین مقلد بزرگ نظامی در زبان فارسی، امیرخسرو دهلوی بود. روایت دهلوی، جنبه های زمینی تری از عشق را به تصویر می کشد و در آن، مجنون و لیلی برای یک شب به وصال می رسند و اشتیاق لیلی نیز بیش از مجنون است. در این روایت، خبری از ازدواج لیلی با ابن سلام نیست، اما مجنون با دختر رئیس قبیله ای به نام خدیجه ازدواج می کند که البته دوامی ندارد. محمدجعفر محجوب، روایت نظامی را از نظر هنری برتر از روایت دهلوی می داند.

نورالدین عبدالرحمن جامی نیز در هفت پیکر خود، منظومه لیلی و مجنون را بازآفرینی کرده است. روایت جامی با نظامی و دهلوی متفاوت است؛ در آن، مجنون جوانی عیاش است که عاشق لیلی می شود، اما به کام نمی رسد و حتی پیش از لیلی می میرد. بخش اضافه در روایت جامی، صحنه ای است که مجنون در سلک گدایان درمی آید و لیلی به آنان نذری می دهد و با شکستن کاسه مجنون، او را سرمست می کند. ملاعبدالله هاتفی جامی (خواهرزاده جامی) نیز روایتی از مجنون ارائه می دهد که او را فردی بهانه جو و زیبایی طلب از خردسالی به تصویر می کشد.

علاوه بر این منظومه ها، بسیاری از شاعران فارسی زبان مانند عطار نیشابوری، مولوی و وحشی بافقی، بدون روایت کامل داستان، حکایات و مضامین فراوانی بر آن افزودند یا حوادث فرعی را تغییر دادند. برای نمونه، عطار، مولوی و وحشی بافقی همگی از روی نازیبای لیلی خبر می دهند که با روایت نظامی متفاوت است. این تنوع در روایت ها نشان از اهمیت و جایگاه داستان لیلی و مجنون در ادبیات کلاسیک اسلامی دارد و هر شاعری با دیدگاه و تخیل خود، ابعاد جدیدی به آن بخشیده است.

ایرانی سازی روایت توسط نظامی

نظامی گنجوی با نبوغ بی نظیر خود، داستان ساده و بدوی لیلی و مجنون را از بن مایه های عربی اش فراتر برد و با افزودن عناصر و نقوش ایرانی، آن را به یک شاهکار ادبی فارسی تبدیل کرد. این ایرانی سازی به گونه ای صورت گرفت که داستان برای خواننده فارسی زبان دلنشین و قابل درک باشد. یکی از مهم ترین تغییرات، آغاز دلدادگی قیس و لیلی در مکتب خانه و در دوران کودکی است، در حالی که در روایات عربی، این عشق هنگام گوساله چرانی در صحرا آغاز می شود. نظامی با این تغییر، فضایی شهری و اشرافی به داستان بخشید، چرا که در روایت او، هم لیلی و هم مجنون از خاندان های اشرافی معرفی شده اند و امکان شترچرانی برای آن ها وجود نداشته است.

نظامی همچنین دنیایی را در داستان خود تصویر می کند که شباهتی به محیط بادیه و آداب اعراب بیابان نشین ندارد. برای مثال، وصف رفتن لیلی به تماشای باغ و همراهی با کنیزان، بیشتر شبیه به زندگی شاهزاده خانمی ایرانی مانند شیرین در منظومه خسرو و شیرین است تا دختری چوپان در بیابان های عربستان. افزودن شخصیت نوفل نیز نمونه دیگری از این ایرانی سازی است. نوفل، شخصیتی جوانمرد و اشراف زاده ایرانی است که حاضر است برای عشق مجنون به جنگ با قبیله لیلی برود، شخصیتی که به دشواری بتوان ریشه های آن را در بن مایه های عربی داستان جستجو کرد.

علاوه بر این، عناصر دیگری چون داستان پادشاه بی فرزند، حکومت مجنون بر جانوران، سخن گفتن با ستارگان، مکالمات آموزنده مجنون با شخصیت های گوناگون، بخش زید و زینب، زندگی زاهدانه در غار و ماجرای پادشاه مرو و سگ های او، همگی از جمله نقوش و عناصر ایرانی هستند که نظامی به داستان افزود تا آن را با فرهنگ و ذوق فارسی زبانان هماهنگ سازد. این تغییرات، نه تنها به داستان عمق و غنای بیشتری بخشید، بلکه آن را از یک ماجرای عشقی بدوی به یک اثر ادبی با ابعاد معنوی و جهانی تبدیل کرد.

نقد

منظومه لیلی و مجنون نظامی گنجوی، به رغم جایگاه والایش در ادبیات فارسی، از جنبه های مختلفی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. یکی از نکات برجسته در نقد این اثر، مقایسه آن با دیگر شاهکار نظامی، خسرو و شیرین است. در حالی که خسرو و شیرین سرشار از شور و هیجان و تحول شخصیتی است، لیلی و مجنون فضایی غم انگیزتر و ایستا دارد. شخصیت پردازی در این داستان مستقیم است، اما شخصیت ها، به ویژه مجنون و لیلی، دچار سکون و ایستایی هستند و در طول ده ها سال گذر ایام، تحول چندانی نمی پذیرند. مجنون همواره عاشق بی حد لیلی است، نه از عشق او کم می شود و نه بر آن افزوده می گردد. این شخصیت ها، اگرچه بازآفرینی شده اند، اما قراردادی و نوعی به نظر می رسند و امکان وجود چنین شخصیت هایی در عالم واقع محال است.

رفتار مجنون در این حکایت، گاهی نه تنها درخور عاشقان چنین منظومه ای نیست، بلکه سفیهانه و غیرمنطقی نیز به نظر می رسد. او در صحرا با حیوانات وحشی دمخور است و دربند رازداری و پرده پوشی نیست. مجنون صاف و صادق است و عاشق رنج بردن و خواری کشیدن و ناله کردن است. از نشاط و سبکروحی به دور است و آن را مطابق شأن انسانی نمی داند. او خودآزار است و حتی عشق را به طفیل «غم عشق» می خواهد. در مقابل، لیلی دارای حسابگری های زنانه و مصلحت بینی هایی است که لازمه حیات بادیه نشینی است. شخصیت لیلی نیز از نظر زندگی سراسر تسلیم وی اهمیت دارد. او فاقد هرگونه تلاش برای تغییر سرنوشت خود است و تنها به گریه و تسلیم اکتفا می کند.

جامعه عربی لیلی و مجنون

یکی از مهم ترین ابعاد نقد منظومه لیلی و مجنون، تصویر جامعه عربی است که داستان در آن جریان دارد. این جامعه، هرگونه عدول از آداب و سنن را به شدت رد می کند و توان نگاه معصومانه کودکی از سر مهر را به هم سن ناهمجنس خود ندارد. مردم در این جامعه، در صدد سرک کشیدن در کار یکدیگر و تجسس هستند. این فرهنگ، سلامت روانی جامعه را تضمین نمی کند و از آن نمی توان انتظار ظهور انسان های فرهیخته را داشت. خشونت در این دیار حرف اول را می زند، زیرا قدرت منطق ضعیف است. لیلی و مجنون در جامعه ای سنتی همراه با تعصبات خشک، باورهای جاهلی و تربیت نادرست زندگی می کنند.

در این جامعه، لیلی به عنوان یک دختر، حق تصمیم گیری و حتی اظهارنظر درباره سرنوشت خود را ندارد. او پرورده جامعه ای است که دلبستگی و تعلق خاطر را مقدمه انحرافی می پندارد که نتیجه اش سقوط حتمی در درکات وحشت انگیز فحشا است. به دلالت همین اعتقاد، همه قدرت قبیله مصروف این است که آتش و پنبه را از یکدیگر جدا نگه دارند تا با تمهید مقدمات گناه، آدمیزاده در خسران ابدی نیفتد. از دیدگاه سعیدی سیرجانی، در چنین جامعه ای لیلی دو گناه دارد: اول آنکه زن است و دوم آنکه زیباست؛ و در محیطی که به جای تربیت مردان به محکوم کردن و محروم کردن زنان پرداخته می شود، این لیلی است که به ناچار از درس و مدرسه محروم می شود و رنج می کشد.

ابعاد جهانی

منظومه لیلی و مجنون نظامی گنجوی، فراتر از مرزهای ایران و زبان فارسی، به ابعاد جهانی دست یافته است. این اثر به زبان های گوناگونی مانند آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، روسی و ارمنی ترجمه شده است. در ادبیات ارمنی، منظومه آنوش اثر هوانس تومانیان، از دیدگاه مشابهت در جدال میان عشق و آداب و رسوم جامعه، با لیلی و مجنون مقایسه می شود. در ادبیات کردی، مثنوی مه م و زین اثر احمد خانی، از نظر فضای ایرانی داستان، با آن قابل مقایسه است. علاوه بر ترجمه به زبان ترکی، منظومه های تقلیدی بسیاری در ادبیات ترکی سروده شده اند که اغلب تحت تأثیر لیلی و مجنون نظامی بوده اند و به داستان اصلی وفاداری نشان داده اند، از جمله مثنوی مشهور محمد فضولی.

در زبان اردو نیز، آنچه به تقلید از لیلی و مجنون سروده شده، همگی تأثیر گرفته از زبان فارسی و روایت های فارسی این داستان بوده اند. این گستردگی در ترجمه و تقلید، نشان دهنده جذابیت جهانی و ابعاد انسانی داستان عشق و جنون قیس و لیلی است. نظامی با تبدیل یک حکایت محلی به یک شاهکار ادبی، راه را برای نفوذ این داستان به ادبیات و فرهنگ های مختلف جهان هموار ساخت و آن را به یکی از مشهورترین داستان های عشق کلاسیک در سراسر دنیا تبدیل کرد.

موسیقی

داستان لیلی و مجنون نه تنها در ادبیات، بلکه در عرصه موسیقی نیز الهام بخش هنرمندان بسیاری بوده است. اگرچه پرده لیلی به طور سنتی در مقام ها و الحان موسیقی قدیم ایران نیامده است، اما در موسیقی جدیدتر ایرانی، گوشه سی و سوم از دستگاه راست پنجگاه و گوشه بیستم از دستگاه همایون، با نام های لیلی و مجنون یا لیلی مجنون شناخته می شوند که نشان از نفوذ این داستان در ذهنیت هنری معاصر دارد.

در سطح جهانی، این داستان تأثیرات عمیق تری نیز داشته است. عزیر حاجی بیف، آهنگساز آذربایجانی، در سال ۱۹۰۸ اپرایی به نام لیلی و مجنون بر اساس اشعار فضولی نوشت که به عنوان اولین اپرای جهان اسلام شناخته می شود. قارا قارایف نیز در سال ۱۹۴۷ یک پوئم سمفونیک به همین نام ساخته است. شهرام ناظری، خواننده برجسته ایرانی، آلبوم موسیقی ای با عنوان لیلی و مجنون دارد که به بازخوانی این داستان در قالب موسیقی سنتی می پردازد. حتی در موسیقی پاپ غربی، اریک کلاپتون، خواننده بریتانیایی، با الهام از شعر فضولی، ترانه مشهور لیلا را در سال ۱۹۷۰ منتشر کرد که نشان دهنده نفوذ این داستان کهن شرقی در فرهنگ عامه غرب است و بر ابعاد جهانی آن تأکید می کند.

سوالات متداول

لیلی و مجنون گنج چندم از خمسه نظامی است؟

منظومه لیلی و مجنون، سومین گنج از مجموعه پنج مثنوی شاهکار نظامی گنجوی است که به خمسه نظامی یا پنج گنج شهرت دارد. این اثر پس از مخزن الاسرار و خسرو و شیرین سروده شده است.

مضمون اصلی داستان لیلی و مجنون چیست؟

مضمون اصلی داستان لیلی و مجنون، عشق نافرجام و پاک میان قیس و لیلی است که به جنون عاشق و عشق عرفانی معشوق منجر می شود. این داستان همچنین به سرنوشت، تقابل عشق با جامعه و آداب سنتی می پردازد.

آیا شخصیت های لیلی و مجنون واقعی هستند؟

در مورد واقعی بودن شخصیت های لیلی و مجنون، اختلاف نظر وجود دارد. برخی محققان قیس بن ملوّح عامری را شخصیتی تاریخی می دانند، در حالی که برخی دیگر، از جمله طه حسین، آن ها را شخصیتی خیالی و افسانه ای می دانند که ریشه در روایات شفاهی دارند.

چرا لیلی و مجنون به هم نرسیدند؟

لیلی و مجنون به دلیل مخالفت شدید خانواده لیلی با ازدواجشان به یکدیگر نرسیدند. خانواده لیلی به دلیل جنون قیس و شهرت یافتن عشق آن ها، با این وصلت مخالفت کردند و لیلی را به اجبار به مرد دیگری شوهر دادند.

تفاوت روایت نظامی از لیلی و مجنون با روایات دیگر چیست؟

روایت نظامی گنجوی از لیلی و مجنون با افزودن عناصر ایرانی مانند آغاز عشق در مکتب خانه، اشرافی بودن شخصیت ها و معرفی شخصیت هایی چون نوفل، از روایات ساده تر عربی متمایز می شود. نظامی همچنین به داستان ابعاد معنوی و عشق عرفانی بخشید.

چند داستان لیلی و مجنون در ادبیات فارسی وجود دارد؟

پس از نظامی گنجوی، ده ها شاعر در ایران، هند و ترکستان به استقبال از منظومه لیلی و مجنون نظامی رفته و منظومه هایی را به تقلید یا با تغییراتی در داستان سروده اند. از مهم ترین آن ها می توان به روایت های امیرخسرو دهلوی و جامی اشاره کرد.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب لیلی و مجنون (خمسه نظامی، گنج سوم) ( نویسنده نظامی گنجوی )" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب لیلی و مجنون (خمسه نظامی، گنج سوم) ( نویسنده نظامی گنجوی )"، کلیک کنید.