یحیی سنوار: افسر اطلاعاتی حماس یا رهبر مردمی مقاومت؟
《با پاهای خودم در غزه قدم میزنم و ۶۰ دقیقه برای فرستادن هواپیماهایتان فرصت دارید.》این جمله را گفت و لحظاتی بعد، مردم شروع به انتشار عکسهای یادگاریشان با او در کوچه پس کوچههای غزه کردند اما هواپیمایی فرستاده نشد. روز بعد نیز روی مبل باقیمانده از ویرانهی دفترش که به قصد ترور او در طول جنگ بمباران شده بود، نشسته و پا روی پا انداخته است و با نگاهی نافذ به عکاس لبخند میزند. باز هم بنی گانتس (وزیر دفاع وقت اسرائیل) را به چالش میکشد و میگوید: من کارهایم را در دفترم انجام میدهم و بعد از آن سوار ماشین میشوم و به خانه جدیدی که آدرسش را دارید میروم، منتظرتان هستم.
به گزارش دانش نامه، تنها یک هفته قبل، گانتس پس از آتشبس جنگ ٢٠٢١ غزه گفته بود: 《اگر یحیی سنوار و محمد ضیف در انظار عمومی دیده شوند، در امان نخواهند بود》، اما تهدیدش را عملی نکرد. خبرنگاری از سنوار پرسید: آیا از تهدیدات گانتس نمیترسی؟ پاسخ داد: بزرگترین هدیه رژیم اشغالگر به من، ترورم است. امروز ٥٩ سال دارم و ترجیح میدهم با F۱۶ و موشک شهید شوم تا اینکه با کرونا یا لخته خون یا در تصادف بمیرم.
عبدالفتاح دوله اسیر سابق وابسته به جنبش فتح که اولین بار سال ۲۰۰۶ در زندان بئرسبع سنوار را دید میگوید: شهرت او در زندانها به فردی تندخو و تصمیم گیرنده پیچیده بود اما انگار این مرد دو شخصیت دارد. یحیی سنواری که فردی اجتماعی است و درباره مسائل کلی با او بحث میکنید با رهبر حماس که شخصی متعصب و تندرو است و درباره مسائل جناحی با او درگیر میشوید، متفاوت است.
تشکیل سرویس امنیتی و دستگیری
سنوار ملقب به ابو ابراهیم در سال ۱۹۸۸ و سه سال پس از راه انداختن سازمان امنیتی «مجد» به توصیه شیخ احمد یاسین (رهبر اسلامگرای فلسطین)، برای سومین بار دستگیر شد. اما این بار حکمش بر خلاف دفعات قبل به بازداشت اداری ۴ ماهه یا زندان ۸ ماهه ختم نشد، بلکه به ۴۲۶ سال حبس به اتهام برنامهریزی برای عملیات گروگانگیری دو سرباز اسرائیلی و کشتن ۴ جاسوس فلسطینی محکوم شد. قبل از انتفاضه اول فلسطین، که از ۱۹۸۷ شروع شد و ۶ سال ادامه داشت و در خلال آن، مهمترین وظیفه سرویس امنیتی مجد، کشف و مجازات فلسطینیانی بود که مرتکب خیانت میشدند و اطلاعات مهم را به اسراییل مخابره یا در روند مقاومت مردمی کارشکنی میکردند. بعد از شکلگیری جنبش حماس به رهبری شیخ احمد یاسین تنها دو روز پس از شروع انتفاضه، سرویس مجد به یکی از ارکان حماس و شاخه امنیتی نظامی آن تبدیل شد. یحیی سنوار به همراه دیگر موسسان و افسران مجد، فلسطینیانی را که مشکوک به جاسوسی بودند، بازجویی میکردند و بعد از اثبات اتهام، آنها را به جرم خیانت اعدام میکردند.
سنوار به چند اتهام دستگیر شد. تشکیل سرویس امنیتی و کشتن ۴ فلسطینی خائن، بخشی از اتهامات بود و تشکیل اولین شاخه نظامی حماس به اسم 《مجاهدان فلسطین》که عملیات گروگانگیری سربازهای اسرائیلی را با هدف مبادله آنها با اسرای فلسطینی اجرا میکرد، هم قسمتی دیگر از اتهامات وارده به او بود.
عصمت منصور اسیر سابق فلسطینی که از ۱۹۹۶ در زندان عسقلان همراه سنوار بود، معتقد است: «سنوار از ابتدا فکر و ذهنش امنیتی بود. او یک وسواس اطلاعاتی و نگاه امنیتی به اطرافش دارد و همیشه با این وسواس زندگی می کند. حتی خوانشهای او در مورد اسرائیل بیشتر مربوط به امنیت و ترکیب مسائل نظامی و اطلاعات است.»
زندان به مثابه دانشگاه
یحیی سنوار از حضورش در زندان بیشترین بهره را برد و زبان عبری را یاد گرفت. همچنین کتابهایی سیاسی امنیتی را از عبری به عربی ترجمه کرد و در کارنامهاش، تالیف کتابهایی را با موضوع سیر تغییر و تطور حماس و کتاب مجد که عملکرد شاباک را بررسی میکرد، به جا گذاشت. او در ادبیات هم دست به قلم بود و معروفترین کتاب او رمان خار و میخک است که مقاومت فلسطینی را از یوم النکسه تا انتفاضه دوم روایت میکند. در بخشهای از این کتاب که اعتصاب غذای جمعی اسرای فلسطینی را به تصویر میکشد، میخوانیم: هفته سوم گذشت و مشخص شد که خطر واقعی جان زندانیان را تهدید میکند. این اتفاق فشاری شدید برای اسرائیل در رسانههای بینالمللی به همراه داشت. درست نبود که تصویر اسیر فلسطینی که قهرمانانه و سربلند از گرسنگی مرده، برجسته شود. کمیتهای فوری تشکیل شد و رئیس زندان، ٣ اسیر را به نمایندگی از کل اسرا با خود برد. با ادب و احترام جلوی آنها غذا گذاشت و پرسید: درخواستتان چیست؟ گفتند: توقف ضرب و شتم اسرا و حملات فیزیکی، اجازه نشستن در هر سلول به خواست خودمان، اجازه خوابیدن در طول روز، آزادی در نشستن، راه رفتن و دور هم جمع شدن، تعدادی تشک برای خواب، بهبود و افزایش غذا، اجازه استفاده از دفتر و قلم و کتاب، اجازه دو بار حمام کردن در هفته و مقدار بیشتری شامپو.
سنوار در زندان دو دوره مسئول اسرای حماس بود و ۴ اعتصاب غذای دستهجمعی را برای دستیابی به حقوق اولیه اسرا، هدایت کرد. همچنین دو بار اقدام به فرار از زندانهای عسقلان و رمله کرد که با شکست مواجه شد. او به بازجوی خود در شین.بت گفته بود: روزی تو بازجویی خواهی شد و من به عنوان بازجو اینجا خواهم بود و جای ما و شما عوض خواهد شد.
دیوید رمنیک گزارشگر مجله نیویورکر مینویسد: سنوار از ابتدا زندان اسراییل را آکادمی میدانست، مکانی برای یادگیری زبان، روانشناسی و تاریخ دشمن. ابو ابراهیم در مصاحبهای گفته بود: زندان تو را میسازد به خصوص اگر فلسطینی باشی. خارج از زندان درگیر ایستهای بازرسی و انواع محدودیتها هستی اما در زندان است که فرصت داری با فلسطینیهای دیگر ملاقات کنی و به خودت هم فکر میکنی. او از مقایسه زندگیاش در زندان با زندگی در نوار غزه میگوید: من فقط زندان را تغییر دادهام. قدیم خیلی بهتر بود. آب و برق داشتم و کتابهای زیادی داشتم. غزه بسیار سختتر است.
مخیمر ابوسعده استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه الازهر غزه میگوید: دو چیز سنوار را به سنوار تبدیل کرد، اول اینکه سنوار با کشتار و اعدام آشنا بود و جاسوسان فلسطینی را در انتفاضه اول اعدام میکرد، دوم، زندگی او در زندانهای اسراییل بود که اثری ماندگار بر شخصیت او داشت. سنوار در آنجا تبدیل به رهبر شد.
تیسیر سلیمان از افسران سابق جنبش حماس که با حکم حبس ابد، ۱۹ سال را در زندانهای اسراییل گذراند؛ در مصاحبه با دانش نامه و نقد این جمله میگوید: ابو ابراهیم قبل از زندان، مشغول به کارهای مردمی بود و در انتفاضه کارهای میدانی را هدایت میکرد. او در دوران تحصیل، رییس انجمن اسلامی دانشگاه (وابسته به اخوان المسلمین) بود و مشهور. در زندان هم او رهبر بود، انگار که رهبری ویژگی خاص او بود. از یک وجه میتوانم این جمله را تایید کنم که او در زندان تبدیل به رهبری وطنی و ملی شد. یعنی صحبتهایش و شناختش همهگیر شد. ابو ابراهیم به اصل فلسطین و اسلامی بودنش ایمان داشت، همچنین به اصل مقاومت. پس او به عنوان یک فلسطینی مقاوم با عقیده اسلامی، میتوانست با همه سازگار و دمخور شود و از همان دوران جوانیاش رهبر بود.
سنوار در زندان، طرحی تربیتی، آموزشی و ورزشی چیده بود و فلسطینیان وابسته به جنبش را به سمت یادگیری، ورزش و تلاش بیشتر هل میداد. در کنار آن تمرکز زیادی بر روی تقویت باور مقاومت و شناخت دشمن و یادگیری زبانشان داشت. مربی و استاد بود و برنامهای را برای تعلیم و درس دادن عبری یا قرآن و تجوید یا برگزاری گعده و آموزشهای امنیتی-نظامی دنبال میکرد.
صلاح الدین طالب، زندانی سابق جنبش حماس که در تبادل شالیط آزاد شد، اولین ملاقات خود با ابو ابراهیم را به یاد میآورد و میگوید: تحت تأثیر تواضع و رابطه او با جوانان قرار میگرفتید. او فقط یک مبلغ برای حماس در زندان نبود، او بنیانگذار سرویس امنیتی مجد بود و این تا حد زیادی در شخصیت او منعکس میشد. علیرغم روابط اجتماعی قوی با دیگران، از نظر امنیتی برخورد شدید و محکمی داشت.
تیسیر سلیمان که او نیز همزمان با سنوار در تبادل شالیط آزاد شد، درباره تعامل و رفتار سنوار در داخل زندان با فلسطینیها و افسران اسرائیلی میگوید: ابو ابراهیم در برخورد با فلسطینیان، بعد وطنی و فلسطینیاش بارز بود و با همه ارتباط میگرفت. به تجربه شخصی من بسیار پذیرای جوانان بود. و همیشه هم جوانان را برای غذا خوردن، صحبت کردن و همنشینی انتخاب میکرد. در ورزش موفق بود و همراهیاش با جوانها بارزترین جزء شخصیتش بود.
در برابر افسران زندان او شخصیتی قوی بود و جزء کسانی بود که اسرائیل او را به حساب میآورد. آنها قبل از انجام کاری در زندان از او میخواستند که برود و حرف بزند و مشکلات زندان را بگوید. شخصیت او به قدری ویژه بود که افسران دشمن اسم او را حفظ بودند و به عنوان یکی از پرچمداران جنبش حماس که مسئولیت داشت و پایبند به مقاومت بود دائما آن را تکرار میکردند.
تبادل شالیط
نیروهای حماس در سال ۲۰۰۶ موفق شدند یکی از سربازان رژیم صهیونیستی را دستگیر و اسیر کنند. گیلعاد شالیط که تابعیت فرانسه را داشت، ۵ سال در اسارت حماس بود تا اسرائیل با توافق تبادل اسرا موافقت کند. طبق این توافق که در سال ۲۰۱۱ اجرا شد ۱۰۲۷ زندانی فلسطینی با شالیط مبادله شدند که یحیی سنوار هم جزء آنها بود.
یوفال بیتون پزشک و دندانپزشک سنوار در زندان که از سال ۱۹۹۶ او را میشناسد و با کشف به موقع تومور مغزیاش، جان او را نجات داد، معتقد است که دلیل آزادی شخص مهمی مثل سنوار از زندان این بود که در آن وقت خون هیچ اسرائیلی بر دستان او نبود. با فشارهای مذاکرهکنندگان حماس با آزادی او موافقت شد. او، روز آزادیاش در تبادل شالیط گفت که این تبادل پیمانی بد بود و ما سربازهای بیشتری را اسیر میکنیم تا بتوانیم کسانی را که در زندان ماندهاند آزاد کنیم. سنوار از داخل زندان عملیاتهای خارج آن را هدایت و رهبری میکرد و حتی جزییات تبادل شالیط هم با او هماهنگ میشد. نهایتا اسرائیل به این موضوع پی برد و او را در زندان انفرادی حبس کرد تا تبادل انجام شود.
در زمان تبادل، اسراییل از غزه خارج شده و دیوار حائل را برای محاصره فلسطینیان و تبدیل غزه به بزرگترین زندان دنیا، ساخته بود. دیگر حماس به غزه مسلط شده و شرایط با قبل از حبس سنوار فرق کرده بود. سنوار به عنوان یکی از اعضای دفتر سیاسی انتخاب شد و مسئولیت گردانهای عزالدین قسام را هم بر عهده گرفت.
طراح طوفانالاقصی
بیتون ادعا میکند: برای من واضح است که آنها حمله طوفانالاقصی را از همان زمان در زندان برنامهریزی کردهاند. او در سال ۲۰۰۴ به من گفت اکنون اسراییل قوی است و ما میتوانیم آتشبسی ۲۰ ساله با شما داشته باشیم اما به دلیل درگیریهای داخلی اسراییل، در ۲۰ سال آینده ضعیف خواهید شد و دقیقا در لحظهای که بفهمیم ضعیف شدهاید به شما حمله خواهیم کرد. او صراحتا گفت که ما یهودیان جایی در این سرزمین، که اسراییل روی آن بنا شده، نداریم و هیچ چانهزنی و راهحل میانهای مثل مرزبندیهای ۱۹۴۸ یا ۱۹۶۷ وجود ندارد. یا ما باید باشیم یا شما و این درگیری جز با زور حل نمیشود. این درگیری یک درگیری و جنگ دینی است نه قومی و ملی. راه حل دو دولت معنایی ندارد. موضوع کل و تمامیت فلسطین است.
یحیی سنوار در سخنرانیاش پس از پایان جنگ ۲۰۲۱ گفت: ما مطمئنیم که جنگ و درگیری نمیخواهیم و این هزینه گرانقیمتی برای ما به همراه دارد. ما از چنین درگیری و جنگهایی سیر شدهایم. در دورههای مختلف به انواع رواداری و تعامل صلحآمیز و همینطور مقاومت مردمی رو آوردیم. فکر میکردیم دولتها و مردم آزاده جهان کنار مردم ما میایستند و رژیم اشغالگر را سرکوب میکنند که دیگر مرتکب جنایت نشوند. ما مجبوریم از مردممان با آنچه که در دست داریم دفاع کنیم. الان این نوع مقاومت برای ما در دسترس است. چکار میتوانیم بکنیم؟ پرچم سفید بلند کنیم؟ هرگز نمیکنیم. آیا از ما میخواهند که در برابر همه عالم بدون هیچ صدایی کشته شویم و قربانی خوبی باشیم؟ هرگز ممکن نیست.
یکی از اعضای باسابقه جنبش حماس در پاسخ به این پرسش که آیا سنوار جنگ طوفان الاقصی راه انداخت، میگوید: فقط سنوار تصمیمگیرنده جنگ نبود. جنبش حماس در نوار غزه پشت این تصمیم بود که ابو ابراهیم هدایت آن را به عهده داشت. کل سرویس نظامی نقشه حمله را با جزییات طراحی کرد و سرویس سیاسی و مسلط بر نوار غزه با آن موافقت کرد. این تصمیم شخصی نبود، کل جنبش و گردانهای قسام و بیانیه محمد ضیف در اتفاق دخیل بودند. بعضی میپرسند که چرا طوفان الاقصی را شروع کردید؟ باید بدانید که ما تحت اشغالیم و حق مسلم ماست که مقاومت کنیم. چرا کسی از اسراییل نمیپرسد ۷۵ سال پیش چطور فلسطینیان را کشتی و خانههایشان را ویران کردی و بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی را آواره کردی؟ الان هم رژیم اشغالگر است که ما را میکشد و ساختمانهایمان را بمباران میکند.
یحیی سنوار متولد ۱۹۶۲ در اردوگاههای آوارگان خانیونس غزه بود. ۱۴ سال قبل تولدش خانوادهی او از شهر عسقلان کوچانده و خانهشان توسط صهیونیستها اشغال شده بود. یک سال پس از جنگ طوفان الاقصی در سن ۶۲ سالگی، اسلحه به دست و در حال مبارزه با سربازان ارتش صهیونیستی به شهادت رسید. بدن بیجان او را، بدون لباس نظامی و با چفیهای که صورتش را پوشانده بود پیدا کردند و ارتش اسراییل پس از انجام آزمایش DNA اعلام کرد که جنازه، متعلق به یحیی سنوار رهبر نظامی و سیاسی جنبش حماس است.
سنوار در آخرین مصاحبهاش با الجزیره گفت: دشمن و رهبران صهیونیستی شب و روز ما را تهدید میکنند. این تهدیدها بچههای ما را هم نمیترساند چه برسد به رهبران این مردم. ما اگر از مرگ هم بترسیم از مرگ در رختخوابمان میترسیم آنطور که شتر یا حیوان میمیرد. نمیترسیم در راه دین و وطن و مقدساتمان بمیریم. خون ما و از خون کوچکترین شهیدی که جان ارزشمندش را در راه وطن و دین و مقدسات داده، باارزشتر نیست.
عبدالله که در رامالله کرانه باختری زندگی میکند در مصاحبهای با نیویورکر میگوید: من ممکن است از حماس حمایت نکنم اما از مبارزه حمایت میکنم. سنوار در هر خانه فلسطینی هست، او مهمترین فلسطینی جهان است. اسرائیلیها دیگر قربانی هیتلر نیستند، اکنون میخواهند هیتلر باشند.
پایان خبر دانش نامه
یحیی سنوار: افسر اطلاعاتی حماس یا رهبر مردمی مقاومت؟
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "یحیی سنوار: افسر اطلاعاتی حماس یا رهبر مردمی مقاومت؟" هستید؟ با کلیک بر روی بین الملل، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "یحیی سنوار: افسر اطلاعاتی حماس یا رهبر مردمی مقاومت؟"، کلیک کنید.