منافع اسرائیل در بحران حلب

منافع اسرائیل در بحران حلب

ساعاتی پس از اعلام آتش بس میان لبنان و رژیم صهیونیستی، خبرگزاری ها حمله گسترده گروه تحریرالشام به استان حلب در شمال غربی سوریه را مخابره کردند.  فاصله نزدیک  میان پایان یک بحران و شروع بحران تازه در منطقه خاورمیانه، ذهن ها را به این سمت سوق می دهد که گویا در این راستا یک هماهنگی از قبل انجام گرفته و ما دوباره شاهد حمله گسترده  به نقطه دیگری از جغرافیای محورمقاومت در منطقه هستیم. علاوه بر مشاهده تداوم بحران علیه محور مقاومت، سخنان نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی 24 ساعت قبل از شروع بحران حلب، خود درخوشبینانه ترین حالت، نشانگر اطلاع رژیم صهیونیستی از این موضوع بوده است. نتانیاهو ساعاتی قبل از حمله مخالفین سوری به حلب، بشار اسد را به دلیل حمایت از حزب الله و  نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران تهدید نموده که با آتش بازی می کند. با توجه به موقعیت استراتژیکی استان حلب در شمال سوریه و جایگاه سوریه در محور مقاومت، رژیم صهیونیستی را می توان از جمله بازیگران تاثیرگذار یا مشوق در شروع و تداوم بحران حلب دانست. البته این موضوع دلیلی بر عدم حضور یا مداخله بازیگران دیگر منطقه ای یا فرا منطقه ای در شکل گیری بحران مذکور نبوده و حتی گاهی ما شاهد همپوشانی منافع برخی از بازیگران خارجی در بحران حلب هستیم.  اما مهم ترین منافع رژیم صهیونیستی در شکل گیری و گسترش بحران حلب در این برهه زمانی حساس خاورمیانه را می توان چنین بر شمرد.

شروع بحران در حلب و یورش گسترده گروههای مخالف سوری به این شهر و بازتاب اقدامات افراطی خود در فضای مجازی می تواند توجه رسانه ها  و افکار عمومی را به خود جلب نموده و موضوع کشتار  و جنایت جنگی  در غزه وآتش بس و به بن بست رسیدن نتانیاهو در حمله به لبنان را به حاشیه ببرد. این موضوع شاید سبب شود تا رسانه ها و صاحب نظران کمتر به علل شکست و عقب نشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان بپردازند و  اندکی از فشار افکار عمومی بر روی نتانیاهو کم شود. موضوع دیگر انتقام رژیم صهیونیستی از محور مقاومت است. در حالی که عقب نشینی این رژیم از لبنان سبب شده تا  در این فرصت به تجدید قوا بپردازد، درگیرها در حلب با هدف به تحلیل رفتن قدرت و امکانات محور مقاومت و در ادامه تضعیف سوریه به عنوان یکی از ارکان اصلی این محور طراحی شده است. از سویی بحران حلب به نوعی جمهوری اسلامی ایران و سوریه را در منطقه شامات درگیر نموده و باعث قطع یا تضعیف کمک های مادی و معنوی آنها به جبهه جنوب لبنان و غزه می شود و حتی طراحی این بحران می تواند در صورت گسترش وتداوم، به شکل یک دست آویز جهت امتیاز گرفتن از ایران برای چشم پوشی از عملیات وعده صادق 3 یا  فاصله گرفتن بشار اسد از محور مقاومت و ایران مورد بهره برداری قرار بگیرد.  در این راستا حملات هوایی مداوم ماههای گذشته رژیم صهیونیستی به مناطق شمال سوریه، ترور برخی از مستشاران نظامی ایران در سوریه و مورد هدف قرار دادن انبارهای سلاح و مهمات در آن منطقه به نوعی فراهم آوردن زمینه برای جولان گروههای تکفیری و  تضعیف محور مقاومت در شمال سوریه صورت گرفته است.  اینک که روسیه به عنوان متحد بشار اسد در جبهه اوکراین  درگیر بوده و حزب الله لبنان هم شاید آن فراغ بال را برای اعزام نیرو به حلب نداشته باشد، فرصت برای جولان گروههای مخالف در سوریه فراهم شده و این موضوع از چشم عوامل موساد و نتانیاهو پنهان نیست. لذا ما شاهد هستیم که بلافاصله بعد از پایان درگیری در جنوب لبنان، جبهه دیگری علیه محور مقاومت در شمال سوریه گشوده می شود و این موضوع نمی تواند اتفاقی باشد و مستلزم بررسی و هماهنگی از پیش طراحی شده است. موضوع دیگر در این رابطه تحت تعقیب قرار گرفتن نتانیاهو تحت عنوان جنایتکار جنگی از سوی دیوان بین المللی لاهه است. این موضوع که اتفاقا بازتاب بسیار گسترده ای در سطح بین المللی داشته، وی را به شدت عصبانی و سر در گم نموده و نتانیاهو سبب  از بین رفتن اعتبار خود در سطح بین المللی را درگیری با محور مقاومت می داند و به شدت از جریان مقاومت کینه بر دل دارد. لذا شروع کشتار مردم در سوریه و ایجاد ناامنی و آشوب توسط گروههای مخالف افراطی و درگیری ایران در این بحران، شاید به نوعی انتقام گیری  از محور مقاومت تلقی شود. نتانیاهو به این مطلب واقف است که در اثر گسترش بحران حلب و سقوط اسد، رژیم آینده سوری با ایران همسو نخواهد بود و این موضوع می تواند ضربه ای مهلک بر پیکر محور مقاومت و نفوذ ایران در منطقه تلقی گردد. از طرفی سوریه در سالهای گذشته به عنوان یک قدرت بزرگ مخالف اسرائیل، سیاست خارجی با ثباتی داشته و علی رغم تطمیع و تهدیدات فراوان از سوی کشورهای مخالف در سطح منطقه و فرامنطقه، از مخالفت با رژیم صهیونیستی و حمایت از مظلومیت فلسطین دست نکشیده است. لذا بحران آفرینی و سقوط بشار اسد می تواند یک پیروزی شیرین برای رژیم صهیونیستی محسوب شود.   چیزی که امروز بعد از آتش بس با لبنان برای رژیم صهیونیستی ثابت شده این است که حزب الله با شهید شدن رهبران خود از بین نرفته و روحیه خود را نباخته  و اتفاقا بسیار مصمم به نبرد با این رژیم ادامه داده و بعد از پایان جنگ نیز مردم با رغبت و روحیه بالا و در حالی که به رهبران خود افتخار می کنند، با شادمانی به مناطق مسکونی خود حتی در نوار مرزی با رژیم صهیونیستی برگشته اند. لذا نتانیاهو سعی دارد با درگیر کردن سوریه و تجزیه این کشور، پشتیبانی محور مقاومت و به ویژه حمایت ایران از حزب الله را قطع نماید و از این طریق شاید بتواند زمینه تضعیف حزب الله را فراهم سازد.

 البته در بحران سال های گذشته به دلیل شرایط منطقه، رژیم صهیونیستی بیشتر به دنبال تضعیف سوریه بوده اما در حال حاضر نتانیاهو در پی تحقق نقشه جدید برای منطقه خاورمیانه است. گسترش بحران حلب و تضعیف دولت بشار اسد می تواند زمینه تجزیه سوریه را فراهم سازد.  همان طور که مردخای کیدای؛ افسر اطلاعات ارتش این رژیم  معتقد بود که سوریه باید به چهار کشور کوچک اهل سنت در دمشق و حلب، دروزی ها در جبل دروز، علویان در شمال و کردها  در شمال شرق تقسیم شود. تفکر تقسیم و تجزیه سوریه باعث می شود که رژیم صهیونیستی با چهار همسایه کوچک روبرو باشد و چالش امنیتی خود با این حوزه را به نفع خود مدیریت کند. در ضمن این تجزیه علاوه بر تضعیف محور مقاومت، ایران را در منطقه شامات منزوی می نماید. مساله دیگر باز به موضوع سازش و پیمان های صلح اعراب با رژیم صهیونیستی که یک موضوع بسیار قدیمی بوده، بر می گردد. رژیم صهیونیستی فاقد عمق استراتژیک بوده و تنها با حمایت های شدید و افراطی غرب و علی الخصوص ایالات متحده توانسته در منطقه جولان بدهد. اما این حمایت ها از لحاظ سیاسی و اقتصادی بسیار هزینه بر می باشد و برای مدیریت موضوع ما می بینیم که تلاش های گسترده ای در سال های گذشته برای پذیرش رژیم صهیونیستی توسط اعراب و کشورهای منطقه از سوی دولت های غربی صورت گرفته تا به نوعی برای این رژیم مشروعیت سازی شکل بگیرد. اما هر بار این برنامه با شکست روبرو شده و این رژیم جمهوری اسلامی ایران و دولت سوریه را از موانع اصلی شکل گیری این پیمان های سازش و صلح میان اعراب و فلسطین با خود می داند. لذا به دنبال وارد کردن ضربه به کشورها و گروههای تحت لوای محور مقاومت است. لذا با حمایت از بحران حلب سعی دارد بشار اسد را  به جهت ایستادن در کنار ایران و حمایت از مردم فلسطین به بن بست بکشاند و از این طریق بازوهای جمهوری اسلامی ایران در منطقه را قطع و انتقام بگیرد. 

311311

منافع اسرائیل در بحران حلب

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "منافع اسرائیل در بحران حلب" هستید؟ با کلیک بر روی بین الملل، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "منافع اسرائیل در بحران حلب"، کلیک کنید.